شدن

در این کتاب در قالب بریده‌های بسیار کوتاه، خلاصه‌ای از زندگی دکتر علی شریعتی به تصویر کشیده‌ شده است. قصه‌ای که ابتدایش از کودکی علی شریعتی آغاز شده و با مرگ دردناک او در کشوری دیگر پایان یافته است. این در حالی است که هر بریده، داستانی مجزا دارد که بخشی از زندگی کمتر شنیده شده دکتر علی شریعتی را بیان می‌کند.

50,000 تومان

جزئیات کتاب

نوبت چاپ

هفتم

سال انتشار

۱۳۹۸

شابک

978-600-7746-31-8

شمارگان

1100

تعداد صفحات

128

قطع

جیبی (نیم‌وزیری)

درباره نویسنده

الهام یوسفی

بدون اغراق «دکتر علی شریعتی» را از منظر وسعت و دامنه اثرگذاری می‌توان یکی از مهم‌ترین متفکران و نویسندگان معاصر ایرانی به شمار آورد. کتاب «شدن» بخش‌هایی از زندگی و زمانه این نویسنده است که از دل صحبت‌ها و اشارات شریعتی در میان کتاب‌های خود، ازجمله کتاب بزرگش «کویر» و نیز از میان خاطراتی که همسر، دوستان، شاگردان و هم دوره‌ای‌های ایشان درباره عادات و افکار و اندیشه‌های او نقل کرده‌اند، با دقت علمی، استخراج شده و با نظمی تاریخی کنار هم قرار گرفته است. به این ترتیب نویسنده توانسته در قالب بریده‌های بسیار کوتاه، خلاصه‌ای از زندگی این متفکر را به تصویر بکشد. قصه‌ای که ابتدایش از کودکی علی شریعتی آغاز شده و با مرگ دردناک او در کشوری دیگر پایان یافته است. این در حالی است که هر بریده، داستانی مجزا دارد که بخشی از زندگی کمتر شنیده شده دکتر علی شریعتی را بیان می‌کند. محتوای کتاب به همت «الهام یوسفی» از میان بیش از ده‌ها کتاب، روزنامه و مجله جمع‌آوری و بازنویسی داستانی شده است. به نظر می‌رسد این اثر بسیار کوچک و موجز می‌تواند برای شناخت سیر زندگی یک انسان آرمان‌گرا که بر نسل زمانه خود و پس از خود تاثیر بسیاری گذاشته، مفید باشد، بالاخص برای نوجوانان. عنوان کتاب نیز بر اساس برداشت شخصی نویسنده از روح زندگی دکتر علی شریعتی است، کسی که به قول «آیت‌الله دکتر محمدحسین بهشتی» «جست‌وجوگری در مسیر شدن» بود. در انتهای کتاب بخش‌هایی از نظرت بزرگان هم‌عصر با شریعتی درباره او به اختصار گنجانده شده است. آرا امام موسی صدر، شهید چمران، استاد محمدرضا حکیمی و آیت‌الله خامنه‌ای.
بریده‌ای از کتاب:
– واسه چی گرفتنت؟ اسلحه داشتی؟
نگهبان زندان که این سوال‌ها را پرسید نه علی را می‌شناخت و نه از جرمش خبر داشت
علی هم سرش را به نشانۀ تأیید و تأسف ساختگی به چپ و راست تکان داد و گفت: «بله»
– چند تا داشتی حالا؟ که این‌همه اذیتت می‌کنن؟
گوشۀ لب‌های علی خندۀ پنهانی و زیرکانه‌ای کز کرد و بعد با صدای کش‌دار و بلندی گفت: « اوه… زیاد، فقط دو سه‌تاش همیشه همرام بود.»
نگهبان که از این‌همه جسارت حسابی تعجب کرده بود گفت: جدی نمی‌گی! دو سه‌تا؟! چی بود؟ مدلش رو می‌گم…!
علی آهسته خندید و گفت: خودکار بیک!

نقد و بررسی‌ها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “شدن”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *