در این کتاب حدود هفتاد رباعی و بیست دوبیتی از حسین خلیلی را میخوانیم. شعرها غالباً عاشقانهاند و البته رویکرد شاعر در شعرش به عشق یک رویکرد سنتی نیست، بلکه گاهی مناسبات عاشقانه به شکلی نسبتاً عینی و امروزی بیان میشود.
آغوشِ تو امنیتِ شبهای من است
تسکینِ همیشگیِ تبهای من است
دائم به وجودِ بوسهات محتاجم
لبهای تو چسبزخمِ لبهای من است
چنان که در این رباعی میبینیم، شاعر در کاربرد مفاهیم و پدیدههای پیرامون جسارتی خاص دارد و خیلی مقیّد به عناصر و کلیشههای رایج در شعر عاشقانۀ ما نیست. لحظات گوناگونی از زندگی عاشقانۀ یک انسان در این رباعیها و دوبیتیها ترسیم میشود که خالی از تنوعی نیست.
ما عاشق سینهچاک باران هستیم
دلبستۀ عشقِ پاک باران هستیم
بارانی من شبیه بارانی توست
ما نقطۀ اشتراک باران هستیم
ولی از جانبی دیگر میشود گفت که شعرها نوعی وحدت فضا دارد، یعنی همه در شرح مناسبات میان دو تن خلاصه میشود و چندان شاهد حضور انسانهای دیگر، مضامین و مفاهیم دیگر نیستیم.
فضای کلی دوبیتیها هم شبیه رباعیهاست و شاعر در آنها نیز غالباً لحظات عاشقانه را به زیبایی تصویر میکند، با این اختلاف که در اینجا عیار عاطفه بیشتر از مضمونیابی است و این طبیعی است که قالب دوبیتی گرایش بیشتری به این سمت داشته باشد.
صدا کردی… سکوتم را شکستی
افقهای خطوطم را شکستی
برایت زاگرس بودم ولی تو
تبر بودی، بلوطم را شکستی
در مجموع سبک شاعر را میتوان یک رویکرد نسبتاً متهورانه به عشق، با استفاده از تجربههای عینی زندگی دانست.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.