زهرا حسینزاده از شاعران مطرح مهاجر افغانستانی است، به خصوص در بین بانوان شاعر. این دومین مجموعه شعر اوست و حاصل کارهای دهۀ هشتاد این شاعر. در این کتاب حدود سی غزل و بیست شعر کوتاه در قالبهای سپید و رباعی و دوبیتی گنجانده شده است. این مجموعه شعر کار مشترکی است میان انتشارات سپیدهباوران و مؤسسۀ فرهنگی درّ دری و یکی از پنج کتابی است که به این شیوه منتشر شده است.
ویژگی مهم شعر زهرا حسینزاده بیان مسائل و دغدغههای جامعۀ مهاجر، با طرحهای روایی و بیانی عینی است. در این میان البته زنان و مسائل آنان هم از جنبۀ چالش با سنتهای اجتماعی و هم از جنبۀ دشواریهای مضاعف آنان در محیط مهاجرت، برجستگی خاصی دارد.
معرفی کرد خود را: منم کبوتر چاهی
مرا فروخته مادر به پنج سکۀ شاهی
مداد سبز و گلیام کنار مدرسه جا ماند
و خطّ چشم بدل شد به سایههای سیاهی
… سکوت، گریه، و شوهر طلاقنامه فرستاد
ولی به دیدنم آمد برای مسخره گاهی
من از خدا گله دارم، خبرنگار! نوشتی؟
دچار میشود امشب به رودخانه سه ماهی
این دفتر شعر زهرا حسینزاده خالی از شعرهای مذهبی هم نیست، ولی در اینها هم شاعر از دغدغههای اجتماعی دور نیست و میکوشد مفاهیم مذهبی و تجلیل از بزرگان دین را هم با این امور پیوند زند:
همین امضای سروان ردّ مرزم میکند فردا
به شهرت باز دعوت میکنی ما نامبدها را؟
چه کیفی دارد آب از حوضتان برداشتن، آقا!
اجازه! بشکند بادام چشمم جزر و مدها را
خصوصیت دیگری که در شعر زهرا حسینزاده مشهود است، استفادۀ گاهبهگاه از واژگان و اصطلاحات خاص فارسی افغانستان است که نمکی به شعرهای او میدهد و برای خوانندگان دیگر کشورهای فارسیزبان خالی از غرابتی نیست.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.