عبدالحسین انصاری غزلسرای خوب شیرازی است. او هم در شعر جدی تواناست و هم در شعر طنز. کتاب حاضر حاوی شعرهای جدی و البته عاشقانه است. اما از آن روی که شاعر طبع طنزسرا هم دارد، در عاشقانههای او نیز ردّ پای نوعی طنز خفیف دیده میشود که حلاوتی به غزلها میدهد.
نشستم فکر کردم، درد انسان را نفهمیدم
گذشتم از خودم، اما خیابان را نفهمیدم
نشستم زیر چتر باغ و دیدم سیب میافتد
ولی منظور این کار درختان را نفهمیدم
نشستم بارها، از ابتدا عطار را خواندم
ولی منظور او از شیخ صنعان را نفهمیدم
یک ویژگی این کتاب، یکدستی فضا و مضمون و قالب آن است. کتاب ۶۶ غزل عاشقانه در خود دارد و البته در عین حال به یکنواختی و ملالآوری هم کشیده نشده است، چون شاعر مضمونساز و خلاق است و در هر شعر، عناصر تصویری متفاوتی را به کار میکشد. این وسعت دایرۀ عناصر و پدیدههایی که در شعرها حضور دارند، تنوعی به شعرها داده است که وحدت موضوعی آنها را جبران کرده است.
غزل عاشقانۀ امروز را میشود به دو جریان تقسیم کرد. یکی شعری وابسته به سنتها که نوگرایی را در حد ملایم و معتدل به خود راه میدهد و وارد فضاهای عینی و تجربههای حسی شاعر نمیشود و دیگری شعری که با تجربههای شاعر عجین است و عناصر محیط را به خوبی در خود میپذیرد. شعر عبدالحسین انصاری در دستۀ دوم جای میگیرد، ولی جالب است که در این حال به افراط نمیگراید و تعادل در نوگرایی را رعایت میکند. همین شعرش را جذاب و در عین حال معتدل ساخته است.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.