این روزها آدم آهنی وظیفهشناس کم پیدا میشود. آدم آهنیهای روزگار ما فقط و فقط طبق برنامه کار میکنند. اگر وظیفهشناسی برایشان برنامهریزی شده باشد، وظیفه شناسند و اگر نه، نه. میرزا روبات اما فارغ از برنامه و برنامهریزی یک آدم آهنی وظیفهشناس بود. این را خود حاج نصرت بهتر از هرکسی میدانست، اما امان از روزگار غدار. ماجراهایی را که بر سر میرزا روبات رفت بخوانید تا متوجه شوید روزگار با آدم چه میکند، چه برسد به آدم آهنی.
از متن کتاب:
همه چیز به خوبی و خوشی پیش میرفت تا اینکه حاج عُسرت برادر حاج نصرت که تازه به سفر رفتهبود، یک روبات چینی به اسم «چینگچونگ» برای برادر سوغاتی آورد. چینگچونگ با اینکه بلد نبود همه کارهای میرزا روبات را انجام دهد، ویژگیهای دیگری داشت که او را از میرزا روبات متمایز میکرد:
چون زیاد چشمهایش را باز نمیکرد، هم مصرف برقش پایین بود و هم نسبت به میرزا چشم و گوشش بستهتر بود؛….
چون اهل فضولی نبود از نظر مصرف انرژی بهینهتر بود؛
چون از خیلی چیزها سر در نمیآورد اهل خانه او را محرم حساب میکردند؛
چون نه برادر داشت، نه خواهر، نه دایی، نه عمو، نه خاله و نه عمه، دل همه به حالش میسوخت؛
چون زبان حاج نصرت و خانوادهاش را بلد نبود، مثل میرزا روبات اهل زباندرازی و متلک گفتن نبود.
میرزا روبات
این روزها آدم آهنی وظیفهشناس کم پیدا میشود. آدم آهنیهای روزگار ما فقط و فقط طبق برنامه کار میکنند. اگر وظیفهشناسی برایشان برنامهریزی شده باشد، وظیفه شناسند و اگر نه، نه.
12,000 تومان
در انبار موجود نمی باشد
جزئیات کتاب
نوبت چاپ | دوم |
---|---|
سال انتشار | 1396 |
شابک | 978-600-5957-65-5 |
شمارگان | 1100 |
تعداد صفحات | 56 |
قطع | جیبی (نیمرقعی) |
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.